دیدگاه خوانندگان ما
http://hojjatieh.blogsky.com/Comments.bs?PostID=7
نویسنده : بلوچ
دوشنبه 11 مرداد ماه سال 1389 ساعت 2:26 PM
آلان همین حجتیه مهدویه د زاهدان دارن فعالیت می کنند و طرحی دارند برای از بین بردن علما و ریش سفیدان منطقه دارد همچنین این موسسه به شذت تلاش می کند بین شیعه و سنی تفرقه بیاندازد و جنگ هایی رو به وجود آورد
با سپاس از شما دوست گرامی و خبر رسانی در اینباره. خوشحال میشویم اگر اسناد و خبرهای دقیقتری در این مورد دارید در اختیار خوانندگان سایت بگذارید.
نویسنده : محسن و دوستان
دوشنبه 11 مرداد ماه سال 1389 ساعت 2:43 PM
با تقدیم سلام و احترام. سئوالی که برای بنده پیش آمده این است که اگر انجمن حجتیه طرفدار احمدی نژاد است پس چرا در تبیلغات انتخابات دهم ریاست جمهوری از او بدگویی کرده و از مهندس موسوی حمایت میکرده است.
با سپاس فراوان از شما دوستان گرامی. در انتخابات توده ای ها و بعضی سلطنت طلب ها از موسوی دفاع کردند ولی هیچکدام از اینها مورد تایید سایت ما نیستند. ما تنها به روشنگری درباره حجتیه میپردازیم و اگر اسناد و مدارک حمایت آنها از موسوی را ارایه نمایید با کمال میل در سایت برای خوانندگان میگذاریم تا بخشی از روشنگری مورد نظر ما به کمک شما دوستان گرامی انجام شود.
هیچکس نمی گوید "حجتیه" در سالهای بعد از انقلاب و بویژه سالهای پس از آیت الله خمینی چه ساختاری داشته و یا پیدا کرده است. این انجمن زیر فشار آیت الله خمینی خود را منحل اعلام کرد و برخی وزرای کابینه های اول انقلاب که مستقیما وابسته به این انجمن بودند، - مانند علی اکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش- از کنار گذاشته شدند. اما این انجمن نه تنها منحل نشد و کادرهای قدیمی اش – مانند علی اکبر پرورش، سید حسین سجادی و سید حسن افتخار زاده سبزواری- نه تنها کناره گیری سیاسی نکردند، بلکه ساختار جدید انجمن حجتیه را مانند یک "لژ" سازمان دادند. سازمان های موازی با اسامی مختلف درست کردند. از جمله "بنیاد غدیر" و یا "موسسه افکار آیت الله خمینی" که در واقع موسسه افکار حجتیه است اما این نام را برای آن انتخاب کردند تا حساسیت ایجاد نکند. اولی را آیت الله خزعلی بنیانگذاری کرد و دومی را آیت الله مصباح. فراموش نکنیم که آیت الله احمد جنتی نیز از کادرهای قدیمی همین انجمن است که شورای نگهبان را به یکی از سازمان های وابسته به لژ مخفی حجتیه تبدیل کرد. این انجمن در ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی به گفته آیت الله خزعلی در دیدار با آیت الله خمینی 30 هزار عضو و کادر داشت. می توان حدس زد که طی 32 سال این شمار اعضا و کادر تا چه شماری رشد کرده است. حداقل، شورای نگهبان و شخص جنتی 300 هزار کادر و عضو بعنوان شبکه نظارت انتخاباتی درست کرده که شاخه ای از تشکیلات مخفی حجتیه است. آنها در سپاه و بسیج نفوذ عمیق کردند و امروز منتظر فرصت برای یک قتل عام سیاسی و حاکمیت بلامنازع اند.
شیخ محمود حلبی(محمود ذاکر زاده تولائی) بنیانگذار انجمن حجتیه که خطیبی توانا بود و بیش از یک دهه در جمهوری اسلامی همچنان پیشنماز یکی از مساجد جنوب شهر تهران بود و اعتبار خود را نزد مریدانش مانند "قطب" حفظ کرد، در اواخر دهه 1376 و در سن 80 سالگی در گذشته و در ابن بابویه تهران به خاک سپرده شد. او تا کودتای 28 مرداد در مشهد بالای منبر می رفت و پس از آن ناپدید شد تا آن که درتهران سروکله اش پیدا شد و انجمن حجتیه را با موافقت دربار شاهنشاهی پایه گذاری کرد. انحراف از مبارزه با دربار شاهنشاهی و تمرکز روی قشریت مذهبی و تائید ادامه رژیم شاه با این توجیه که این رژیم و فساد آن جاده را برای ظهور امام زمان هموار می کند، هدف این انجمن بود.(در سالهای اخیر بسیاری از سخنرانی های او را جمع آوری کرده و در یک سایت اینترنتی قرار داده اند. شما دراین سخنرانی ها، به آسانی احمدی نژاد و مصباح یزدی را می یابید. سایت مذکور را از اینجا ببینید!)
او بنیانگذار آن "تفکر امام زمانی" است که احمدی نژاد، رحیم مشائی، مصباح یزدی، احمد جنتی، خزعلی و ... بر جمهوری اسلامی حاکم کرده اند. مشهد را میتوان زادگاه حجتیه دانست زیرا شیخ محمد حلبی در آنجا منبر می رفت و در همانجا انجمن حجتیه را پایه ریزی کرد. بعدها آقای خامنه ای نیز که در مشهد ساکن شده بود به حجتیه وصل شد و بعنوان یکی از روحانیون روشنفکر متمایل به افکار حجتیه، کتاب "سید قطب" که نویسنده اش پایه گذار اخوان المسلمین است را از عربی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. پس از انقلاب تا چند ماه این کتاب در کتابفروشی های تهران یافت می شد، اما پس از آن ناگهان ناپدید شد. در این کتاب بنیانگذار اخوان المسلمین "امین الحسینی" که در جنگ دوم متحد هیتلر نیز شد، همان افکاری را تئوریزه کرده که بعدها انجمن حجتیه از آن تقلید کرد. آن کتاب برای اهل تسنن نوشته شده بود و حجتیه شاخه تشیع اخوان المسلمین با نام "حجیته" درایران شد.
روزی که آیت الله خمینی به شورای نگهبان و با اشاره به افکار آیت الله خزعلی و آیت الله جنتی که عضو این شورا بودند نوشت :" اگر آنها – حجتیه- مسلط شوند، جمهوری اسلامی را به باد خواهند داد"، این هشدار جدی گرفته نشد و خود او نیز چنان پیر و ناتوان شده بود که حتی در دو سال آخر حیات، بیت و دفترش نیز آلوده به نفوذی های حجتیه شده بود. همان ها توانستند احمد خمینی را به آلت دست خود تبدیل کنند و بعد هم در قتل های زنجیره ای کلک خود او را هم بکنند.
امروز تقریبا آنهائی که آیت الله خمینی نسبت به تسلط آنها بر جمهوری اسلامی هشدار داده بود، بر جمهوری اسلامی مسلط شده اند. درعالی ترین سطوح سپاه و بسیج و شورای نگهبان و شورای ائمه جمعه و ... آقای خامنه ای نیز بلند گو و مجری آنهاست. چند گام دیگر به جلو، به نتیجه نهائی هشدار آیت الله خمینی خواهیم رسید. یعنی برباد رفتن نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه ایران و و انقلاب 57 آن!
گروه فرقان که درهمان ابتدای جمهوری اسلامی آیت الله مطهری- جانشین بی تردید آیت الله خمینی- را ترور کرد، از شکم انجمن حجتیه بیرون آمده بود و رهبر روحانی آن "میلانی"، برای به گور بردن اطلاعاتش، در زندان جمهوری اسلامی همان سرنوشتی را پیدا کرد که سعید امامی پیدا کرد. در انفجار حزب جمهوری اسلامی، دومین جانشین احتمالی آیت الله خمینی – آیت الله بهشتی- کشته شد و درگام بعدی آیت الله منتظری حذف شد.
در تمام ترورهای مافیائی، قتل های زنجیره ای و حتی قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 تا کودتای 22 خرداد، و خلاصه در تمام حوادث 31 سال اخیر، ردپای سازمان های مخفی این انجمن و یا گرایش های نزدیک به آن را باید پی گرفت. حتی در انفجارها و ترورهائی که بدست مجاهدین خلق اما با نفوذ و هدایت همین انجمن صورت گرفت و میدان را برای روحانیون و کادرهای غیر روحانی وابسته به این انجمن خالی کرد.
دراین 30 سال آنها کادر به خارج اعزام کردند تا تحصیلات عالیه کرده و برای اشغال پست های وزارت و وکلالت به ایران باز گردند. امثال محمدعلی رامین، که مبتکر هولوکاست شد و اکنون در وزارت ارشاد اسلامی تیغ به گلوی مطبوعات بی جان جمهوری اسلامی می کشد و یا کامران دانشجو وزیر علوم و دهها و صدها کادر علنی شده و مخفی از جمله همین دوره دیده ها و تحصیل کرده های حجتیه در سالهای تربیت کادر برای قبضه جمهوری اسلامی اند. انجمن از جنگ و جبهه فاصله گرفت و در داخل و خارج کادر سازی کرد و پس از جنگ مدعی جنگ شد و عمیقا در سپاه نفوذ کرد و دفاتر نمایندگی رهبر و ستادهای ایدئولوژیک و کادر مدرسین و استادان دانشگاه امام حسین سپاه را قبضه کرد. دکتر "عباسی" معروف از جمله تربیت شدگان همین کادر مدرسین و استادان دانشگاه سپاه است که حالا خود نیز در آنجا تدریس می کند.
این که محافل یهودی تباران درون حاکمیت جمهوری اسلامی چه پیوند و ارتباطی با سازمان های مخفی انجمن حجتیه دارند، نکاتی است که تاریخ و یا حوادث تکاندهنده و زیر و رو کننده در ایران و در جمهوری اسلامی روشن خواهد کرد. همچنان که پیوندهای اخوان المسلمین با نهادهای پنهان جهانی سرانجام فاش خواهد شد و یا نقشی که حماس در متلاشی کردن سازمان آزادیبخش فلسطین توانست بازی کند و هنوز نقش های دیگری را برعهده دارد که آینده نشان خواهد داد.
مناسبات درونی حجتیه، مناسبات حزبی و کارگزارانی و جبهه مشارکتی و از این حرف های مدرن و حزبی نیست. وقتی قاضی و بازجو شدی و در پست های کلیدی نظامی و قضائی و اقتصادی و شورای نگهبان قرار گرفتی باید تابع تصمیم "لژ" باشی. انسجام درونی آن را با همین انسجام خدشه ناپذیر اگر حفظ نکرده بودند، امروز رهبری و دولت و قوه قضائیه و نیروی نظامی و حاکمیت جمهوری اسلامی را به چنگ نیآورده بودند.
در هفته های اول پیروزی انقلاب، آیت الله خزعلی به نیابت از شیخ محمود حلبی – رهبر و بنیانگذار حجتیه- که آیت الله خمینی حاضر نبود سایه اش را هم ببیند، چه رسد به خودش، رفت نزد آقای خمینی و پیام حلبی را به ایشان داد. آن پیام این بود که حجتیه 30 هزار کادر دارد که می تواند آن را در خدمت جمهوری اسلامی قرار دهد. آقای خمینی فورا این پیشنهاد را رد کرد و گفت که انقلاب احتیاجی به این کادرها ندارد. مدتی بعد هم که اختلاف بر سر احکام اولیه و حکم حکومتی بالا گرفته بود و شورای نگهبان چوب لای چرخ مجلس خط امامی و دولت میرحسین موسوی گذاشت و آقای خامنه ای بعنوان رئیس جمهور جلودار ماجرا شد، آقای خمینی نامه ای کوتاه برای این شورا که در آن احمد جنتی و آیت الله خزعلی حضور داشتند نوشت و این جمله تاریخی را در آن گنجاند: "مواظب باشید، اینها- حجتیه- اگر مسلط شوند همه چیز را برباد خواهند داد".
آن مناسبات درونی و مافیائی "حجتیه"، بی سر و صدا به کار خود ادامه داد و نفوذ خزنده را سازمان داد. روحانی برای آینده تربیت کرد، این روحانیون را دراختیار علی خامنه ای گذاشت تا در سپاه و بسیج و نمایندگی های رهبری در ارگان های مختلف و نماز جمعه ها به خدمت بگیرد. پسران خامنه ای را زیر پر و بال گرفت و عمامه بر سرشان گذاشت و آنها را تابع خود کرد با آینده. حجتیه در تمام ارگان ها، شروع به جلب و جذب و تربیت کرد. فرماندهان سپاه را زیر پر و بال خود گرفت و آنهائی را که به راه نمی آمدند تصفیه کرد. همین کار را با نیروی انتظامی و بسیج کرد. همین است که حالا وقتی فرماندهان هر سه نیرو دهان باز می کنند، گوئی یک نوار ضبط صوت را باز کرده اند. از دهان همه آنها یک صدا بیرون می آید. همه مثل هم فکر می کنند و مثل هم سخن می گویند! قطب نما، همان "لژ" پنهانی است که چند تنی از آنها شناخته شده اند و بقیه مخفی. امثال مصباح یزدی به روز و رو به آینده اند و امثال آیت الله خزعلی به دیروز است و رو به پایان،
در سال 1384، اندکی پس از نهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران و صعود دکتر محمود احمدینژاد، کتابی عجیب در شهر مشهد منتشر شد: دکتر سید حسین سجادی، دهه ظهور، مشهد: انتشارات هاتف، چاپ اوّل، 1384. نام کامل کتاب این است: «دهه هشتاد [1380] دهه ظهور انشاءالله.»
درعنوان کتاب، چنان که میبینیم، سالهای پس از انتشار (1384- 1390) «سالهای ظهور» خوانده شده. نویسنده کتاب نیز، چنانکه میبینیم، فردی است بهنام سید حسین سجادی. محل انتشار کتاب نیز مشهد است. زمان دقیق انتشار روشن نیست. چنانکه مندرجات کتاب نشان میدهد اندکی پس از صعود دکتر احمدینژاد در انتخابات 3 تیر 1384/ 24 ژوئن 2005 ریاستجمهوری نوشته شده.
در این کتاب مطالبی مندرج است که در سالهای بعد به وسعت رواج داده شد. در سال 1384 سجادی نوشت:
«دهه 50 اگر دهه انقلاب بود و دهه 60 دهه جنگ و دهه 70 دهه بازسازی و سازندگی و تجدید قوا و نفس، دهه 80 انشاءالله دهه ظهور است و نهضت و قیام انقلاب و منطقهای و جهانی امام زمان (عج).» (ص 136- 137)
سجادی حوادثی خونین را در منطقه پیشبینی کرده است مانند وقوع کودتا در سوریه به فرماندهی «سفیانی» (ص 106)، جنگ او با شیعیان لبنان و سپس لشکرکشی به عراق (صص 101- 102) و پیوستن سوریه، به رهبری سفیانی، به جبهه آمریکا و سرکوب خونین حزبالله توسط آمریکا و اسرائیل و ترور ملک عبدالله، حاکم عربستان، به دست القاعده (صص 131- 132) و غیره که همه علائم ظهور است.
از دیدگاه سجادی، مشخصات «شعیب بن صالح»، شخصیتی که مانند «سفیانی» در روایات ظهور نام برده شده، چنین است:
«طبق روایات شعیب بن صالح دارای ویژگیهای زیر است: جوانی است 1- گندم گون، 2- لاغر، 3- با محاسنی کم، 4- صاحب بصیرت، دارای یقین و ارادهای خللناپذیر.» (ص 106)
سجادی این شخصیت احادیث را، که فرماندهی سپاه امام زمان (عج) را به دست دارد، اینگونه معرفی کرده است:
«شعیب بن صالح... با مشخصاتی گندم گون و یا سبزه با محاسنی کم پشت و متوسط القامه... رئیس و فرمانده نیروهای ایران است چون احمدینژاد.» (ص 54)
«شعیب بن صالح فرمانده نیروهای ایرانی است و رئیس آن... با مشخصاتی شبیه احمدینژاد رئیسجمهور ایران: سبزه، با ریش کم و از اهالی ری یا اطراف تهران.» (صص 44- 45)
2- اندکی پس از انتشار کتاب سجادی، کتابی با عنوان «احمدینژاد و انقلاب جهانی پیش رو» در بیروت انتشار یافت که مضمونی مشابه را پی میگرفت: شادی فقیه، احمدی نجاد و الثوره العالمیه المقبله، بیروت: انتشارات دارالعلم، 2006 میلادی.
شادی فقیه در این کتاب مطالبی مشابه با مندرجات کتاب سجادی را مطرح کرده است از جمله انطباق «شعیب بن صالح» بر احمدینژاد:
«شادی فقیه... از عمار یاسر آورده که المهدی علی لوائه شعیب بن صالح. و دو سه حدیث دیگر هم درباره ویژگیهای شعیب بن صالح ذکر کرده و در انتها این ویژگیها را با احمدینژاد منطبق دانسته است چرا که او اولاً مردمی شعبی است و ثانیاً صالح است. جوان، لاغر، رهبر نظامی و مرد درجه یکی مهم هست. از تهران (ری) آمده، کم لحیه است و جسور و شجاع است؛ اینها ویژگیهای شعیب بن صالحاند.» (برداشت اوّل، دوره جدید، شماره چهارم، تیرماه 1387، ص 77)
3- هماکنون از سوی وبگاههای متعدد، از جمله وبگاه «ظهور بسیار نزدیک است»، این تبلیغات به جدّ دنبال میشود. در آخرین مقاله مندرج در وبگاه فوق، مورخ 5 مرداد 1389، چنین آمده است:
«در این مقاله ثابت خواهیم کرد که احمدینژاد همان سردار بزرگ امام زمان(عج) و سید خراسانی میباشد. ما با انطباق نشانههای روایی شعیب بن صالح بر خصوصیات احمدینژاد ثابت خواهیم کرد که تأثیرات فوقالعاده احمدینژاد بر فضای سیاسی ایران و جهان امری عادی نیست و او همان سردار بزرگ مهدی فاطمه (عج) میباشد که بنا بر روایات چند سال پیش از ظهور در میان ایرانیان زمینه ساز ظهور آشکار خواهد شد. ما ثابت میکنیم اقبال شگفتانگیز مستضعفان و محرومان به این شخصیت بزرگ بدون دلیل و پشتوانه نیست. ما نشان خواهیم داد که ذلت روزافزون استکبار و صهیونیسم در برابر این شخصیت خارق العاده توسط روایات عصر ظهور بشارت داده شده است ، ما راز ایجاد موج قدرتمند مهدویت توسط احمدی نژاد و بشارتهای مکرر او به نزدیکی ظهور را برای شما بیان خواهیم کرد. در این مقاله انطباق صفات 12 گانه شعیب بن صالح را بر احمدی نژاد خواهیم دید. امیدواریم که در این لحظات نورانی و در آستانه نیمه شعبان ، این اقدام ناچیز ما در معرفی و رفع غربت از سردار بزرگ سید خراسانی و امام عصر(عج) مقبول آن یار پنهان باشد.» [+]
4- تبلیغات فوق تنها از سوی وبگاههای متعدد و ناشناس نیست. برخی روحانیون سرشناس نیز همین رویه را دنبال میکنند. برای مثال، آیتالله محیالدین حائری شیرازی اخیراً در گفتگویی با روزنامه جام جم، با عنوان «حوادث اخیر مقدمه ظهور»، چنین گفت:
«... اینها را میخواهند فردا تحویل امام زمان بدهند که به ابزار، ارکان و جنود او تبدیل شوند... اگر حالا پالایش نشوند و در دوره حضرت مهدی پالایش بشوند که دیگر فایده ندارد... اگر آدمهای بیبصیرت بیایند جزو جنود امام زمان بشوند و یک طرحی مطرح شود و از سوی این افراد بیبصیرت باور نشود، آیا همینها روی امام زمان(عج) شمشیر نمیکشند؟ باید این مسائل پیشبینی شود و آن چیزهایی که ممکن است در عصر ظهور اتفاق بیفتد باید قبلاً خودش را نشان دهد... مردم باید بصیر شوند... هرچه فشردهتر شویم، هرچه غربال شویم و هرچه عددمان کم شود بهتر است. آن روزی که حضرت میخواهد قیام کند، گروه بسیار فشردهای دارد و یاران او 313 نفر هستند...» [+]
5- «دکتر سید حسین سجادی»، آغازگر بحث «دهه ظهور»، کیست؟
فعالیتهای مذهبی من از سال 1347 آغاز شد. دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان ایگار به پایان برده و در سال اوّل (کلاس هفتم) دبیرستان نمازی شیراز تحصیل میکردم. در آن دوران گردانندگان «انجمن مبارزه با بهائیت» (انجمن حجتیه مهدویه) به عنوان دبیر دینی در دبیرستانهای شیراز به شدت فعال بودند و نوجوانان علاقمند را به جلسات هفتگی انجمن جلب میکردند. از درون این جلسات کادرهای انجمن برگزیده میشدند. من نیز، مانند برخی نوجوانان دیگر، به جلسات انجمن جلب و به آن علاقمند شدم. بعداً، مانند برخی نوجوانان دیگر، از انجمن سرخورده شده و به جلسات هواداران امام خمینی پیوستم و نگاهی منفی به انجمن حجتیه یافتم. در آن سالها یکی از مبلغین انجمن که برای سخنرانی از مشهد به شیراز میآمد فردی بود بهنام «مهندس سجادی.» انجمن حجتیه برای مبلغین خود از عناوینی چون «دکتر» و «مهندس» استفاده میکرد. بازجویان ساواک و مبلغین بهائی نیز چنین میکردند. بعدها دریافتم که این عناوین همه ساختگی بود. تصوّر میکردند از این طریق سخنانشان بر نسل نوجوان و جوان مؤثرتر خواهد بود.
زمانی که کتاب «دهه ظهور» نوشته «دکتر سید حسین سجادی» را مطالعه کردم، با توجه به محل انتشار (مشهد) و مندرجات آن، تصورم این بود که نویسنده همان «مهندس سجادی» مشهدی سالهای چهل است که به عنوان یکی از گردانندگان اصلی انجمن حجتیه شناخته میشد. بعداً با مطالعه زندگینامه شیخ محمود حلبی، بنیانگذار و رهبر انجمن، در «ویکیپدیای فارسی» این حدس تقویت شد. نویسنده زندگینامه فوق (اوّل خرداد 1389/ 22 مه 2010) مهمترین شاگردان شیخ محمود حلبی را اینگونه معرفی کرده است: «از شاگردان وی میتوان به سید حسین سجادی و سید حسن افتخارزاده سبزواری و اصغر صادقی و جواد مادرشاهی اشاره کرد.» [+]
بعبارت دیگر، «دکتر سید حسین سجادی»، نویسنده کتاب «دهه ظهور»، به احتمال زیاد، همان «مهندس سجادی» دهه چهل است که بارها در جلسات سخنرانی او حضور یافتهام. آنگونه که شنیدهام، پس از فوت شیخ محمود حلبی (26 دی 1376) سجادی به عنوان رهبر اصلی انجمن حجتیه شناخته میشود.
6- جواد مادرشاهی، که در مقاله «ویکیپدیا» از او نام برده شده، همان مهندس مادرشاهی مشاور امنیتی رئیسجمهور ایران در سالهای 1360 است که خاطرات وی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به ریاست روحالله حسینیان، منتشر شده یا در دست انتشار است. در خاطرات سعید حجاریان درباره مادرشاهی و نقش او در تکوین ساختار اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران مطالبی بیان شده. [+]
مهندس مادرشاهی در سالهای اوّلیه پس از انقلاب مسئولیت مرکز اسناد ساواک منحله را به دست گرفت. عزت شاهی، از زندانیان سرشناس دوران متأخر پهلوی و از گردانندگان کمیتههای انقلاب اسلامی، مینویسد:
اسناد و مدارک ساواک «در جایی بهنام مرکز اسناد نگه داشته میشد و فردی بهنام جواد مادرشاهی را به مسئولیت آنجا گماشته بودند. مادرشاهی از اعضای انجمن حجتیه بود... وجود مادرشاهی این فرصت را به آنها داد تا مدارک مربوط به خودشان را از میان پروندهها بیرون بکشند.» (خاطرات عزت شاهی، بهکوشش محسن کاظمی، تهران: انتشارات سوره مهر، چاپ ششم، 1386، ص 488)
در یادداشت 12 بهمن 1388 اقتدار انجمن حجتیه در نهادهای پس از انقلاب را اینگونه بیان کردم:
«انجمن حجتیه در سالهای پیش از انقلاب، بدون ممانعت از سوی ساواک یا رکن 2 (سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش)، در میان ارتشیان فعال بود و کسانی مانند سرهنگ محمد سلیمی (سرلشکر بعدی) از مبلغین سرشناس انجمن بودند. بهعلاوه، انجمن حجتیه دارای یک سازمان اطلاعاتی- جاسوسی مخفی بود که «کمیته تحقیق و پژوهش» نام داشت. [مهندس] جواد مادرشاهی رئیس و [دکتر] گلزاری (با نام مستعار محمودی) و علی اصغر نهاوندیان (سفیر ایران در جمهوری آذربایجان در زمان حکومت حیدر علی اوف) و برخی دیگر از فعالین و گردانندگان این سازمان بودند. پس از انقلاب، مدتی مرکز اسناد ساواک در اختیار اعضای انجمن حجتیه بود. بهگفته مطلعین، در این دوران برخی اسناد مهم مفقود شد. بعدها، برخی اعضای بلندپایه انجمن حجتیه در مناصب عالی نظامی و امنیتی جای گرفتند. در سال 1361، جواد مادرشاهی در مقام مشاور امنیتی رئیسجمهور، به همراه حبیبالله عسکراولادی، به پاکستان رفت و اسناد منسوب به ولادیمیر کوزیچکین، مأمور سازمان اطلاعاتی شوروی در ایران را، که در 12 خرداد 1361 به بریتانیا پناهنده شده بود، از نمایندگان سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی. 6) دریافت کرد.» [+]
آیتالله هاشمی رفسنجانی در یادداشتهای دوشنبه 5 مهر 1361 مینویسد:
«عصر مهندس جواد [مادرشاهی] و حبیب [عسکراولادی] که برای گرفتن اطلاعات از فردی مطلع به پاکستان رفته بودند، آمدند و مطالب جالب و مفیدی که از او گرفتهاند- درباره عملکرد کا. گ. ب. و حزب توده و سیاست آینده شوروی در ایران- گزارش دادند.» (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال 1361، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1380، ص 261)
7- در حوالی نیمه سال 1389 به سر میبریم و تا پایان «دهه ظهور» در سال 1390 فاصله چندان نداریم. هماکنون نشانههای جدّی پدیدار شده که از تحولاتی بزرگ در منطقه خبر میدهد. آیا آغازگران موجی بهنام «دهه ظهور» از سالها پیش بستر سیاسی- فکری این تحولات را فراهم نمیآوردند؟
وبسایت عبد الله شهبازی